به گزارش مشرق، «حسن لاسجردی» در یادداشت روزنامه «حمایت» نوشت:
آزادسازی موصل پس از سه سال اشغالگری توسط داعش، یک رویداد بزرگ نظامی – سیاسی با پیامدها و تبعات منطقهای و بینالمللی به شمار میآید. با این پیروزی تاریخی، گرچه پرونده خلافت سیاه داعش بسته و به زبالهدانی تاریخ انداخته شد، اما نباید از این حقیقت غفلت کرد که هزیمت داعش، نه شکست تروریسم تکفیری، بلکه شکست جبهه باطل در برابر حق بود.
سردمداران این جبهه هر کدام با اهداف و انگیزههایی خاص، پشت سر داعش قرارگرفته و این گروه تروریستی را تقویت و پشتیبانی کردند که نقش آمریکاییها در این میان، اساسی و محوری است. آمریکاییها پس از شکست و ناکامی در لشکرکشی مستقیم به منطقه و اشغال افغانستان و عراق، به طراحی جنگهای نیابتی در جهان اسلام و بهویژه در غرب آسیا روی آوردند تا از این رهگذر به اهداف راهبردی خود اعم از توهم نابودی مقاومت ملتهای منطقه، تلاش برای پایان دادن به جریان بیداری اسلامی و درنهایت به شکست کشاندن انقلاب اسلامی و تسلیم کردن جمهوری اسلامی دست یابند؛ اما برخلاف انتظار جنگافروزان جهانی، دومینوی شکستهای آشکار استکبار و صهیونیسم از سال ۲۰۰۶ با پیروزی قاطع حزبالله لبنان در نبرد علیه رژیم صهیونیستی آغاز شد و همچنان ادامه دارد.
افزون بر این، آزادسازی موصل از جهت زمانی، مقارن با پیروزی مقاومت اسلامی در جنگ ۳۳ روزه در برابر دشمن صهیونیستی است ولی نکته بسیار اساسی که باید به آن اشاره کرد، تشابه معنادار این دو معرکه در اهداف موردنظر جبهه عبری- عربی – غربی است. تجاوز رژیم صهیونیستی در ژوئیه ۲۰۰۶ میلادی به جنوب لبنان، یک جنگ معمولی و عادی نبود بلکه جنگی جهانی برای نابودی مقاومت و آغازی بر ترسیم «خاورمیانه جدید» به شمار میآمد. بازتاب و پیامد این نبرد برای رژیم جعلی اسرائیل و همپیمانانش شکست بود، درحالیکه مقاومت، به قدرتی تأثیرگذار و حاضر در دو سطح منطقهای و بینالمللی تبدیل شد.
خودفروختگان منطقهای و ارباب آمریکایی آنها تصور میکردند که با ماشین جنگی رژیم کودککش صهیونیستی میتوان بر مقاومت غلبه کرد و این حقیقت را نادیده گرفته بودند که این رژیم هر قدر که مجهز به کشندهترین تسلیحات نظامی باشد، از غلبه بر عزم و اراده مقاومت عاجز است، همانگونه که طعم شکست در موصل را با سیلی جانانه و ضربات کمرشکن مقاومت چشیدند. در معرکه موصل همان سناریوی شکستخورده «کاندولیزا رایس»، وزیر خارجه وقت آمریکا در طراحی خاورمیانه جدید، در ابعاد جدیدتر با توطئه تجزیه عراق و سوریه در دستور کار قرار گرفت که این نقشه هم نقش بر آب شد. در واقع، برپایی خلافت داعش در موصل، روی دیگر سکه هجمه به حزبالله بود و همچنان که پیروزی مقاومت در جنوب لبنان، بسیاری از معادلات را تغییر داد، پیروزی ارتش و نیروهای حشدالشعبی عراق در نبرد موصل - بهویژه پس از شکست داعش در شهری که خلافت خود خواندهاش را از آنجا اعلام کرد- نیز پایهگذار حقایق و واقعیتهای جدیدی خواهد بود.
در اثنای جنگ ۳۳ روزه و پسازاینکه تسلیمناپذیری حزبالله برای تلآویو مشخص شد، زمزمههایی از آتشبس به گوش رسید و در جنگهای سوریه و عراق نیز سخن از گفتگو با حامیان داعش برای حلوفصل این بحران به میان آمد که هر دوی آنها با مقاومت و ایستادگی محور مقاومت و ملتهای عراق، سوریه و لبنان، معادلات جدیدی را ترسیم کرد. به نظر میرسد که الگو و گفتمان مقاومت در میان مردم عراق و سوریه، با وجود اختلافاتی که در بدو این بحران وجود داشت، اکنون به نقطهای رسیده است که هیچکس در موفقیت آن تردید ندارد و چنانچه زاویه نگاه گروهها و جریانهای منطقه متفاوت باشد، اما همه آنها در تشکیل صف واحد علیه تروریسم تکفیری متحد القولند.
از سوی دیگر، در نتیجه جایگزینی مدل «مقاومت» با «مذاکره»، وضعیت میدانی داعش رو به وخامت گذاشته و شکست این گروه در موصل، آغازی برای پایان رؤیای خلافت داعش است. اگر عراق با خطر از دست رفتن و سقوط حاکمیت ملی مواجه بود، امروز این تهدید مرتفع شده و داستان داعش در عراق رو به اتمام است. با این شکست استراتژیک، تکفیریها در عراق دچار پراکندگی شده و احتمالاً به سمت سوریه و لیبی متواری خواهند شد؛ ضمن اینکه تجربه فشار بر القاعده و طالبان حاکی از این است که احتمالاً با پدیده تروریسم انتحاری و عملیات انفرادی در عراق مواجه خواهیم شد.
نکته دیگر، اتصال محورها سوقالجیشی و کریدور امن مقاومت از ایران تا سوریه است که در نتیجه، موجب تقویت ارکان جبهه مقاومت در مبارزه با تروریسم ساخته و پرداخته نظام سلطه است. حرکت ارتش سوریه به سمت نقطه صفر مرزی عراق و رسیدن حشدالشعبی به مرزهای سوریه، در کنار محاصره داعش در «رقه» و شکست فضاحتبار تروریستها در «حلب»، جابجایی و تردد نیروهای مردمی سوریه و عراق را بهسادگی ممکن کرده است. به همین دلیل، نیروهای آمریکایی حاضر در مثلث مرزی عراق، سوریه و اردن واقع در منطقه «التنف»، از این امر به شدت احساس نگرانی کرده و هر نیرویی که قصد نزدیک شدن به آنها یا تروریستها را داشته باشند، هدف قرار میدهند.
دستاورد دیگر این پیروزی، وحدتبخشی و ترمیم شکافهای قومیتی بین شیعه و سنی در عراق و استحکام جایگاه حشدالشعبی بهعنوان یک نیروی کاملاً مردمی در مبارزه علیه تکفیریهای است. موصل بهعنوان محل اتصال شکافهای مذهبی و قومی عراق از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است و همانگونه که پیشتر ذکر آن گذشت، باید آن را نقطه ثقل اصلی طرحهای تجزیهای در منطقه و بالأخص عراق دانست.
واقعیت اصلی تروریسم موجود در منطقه، چیزی جز آتشافروزی به نیابت از ارتجاع منطقهای و حامیان فرا منطقهای برای اجرای طرحهای تجزیه منطقه و ترسیم مرزهای جدید برای تحقق هدف تأمین منافع غرب و آمریکا از یکسو و تضعیف محور مقاومت و تأمین امنیت رژیم صهیونیستی، از سوی دیگر نیست اما پیروزی موصل عملاً ثابت کرد که مدل مقاومت در منطقه حرف اول را میزند و تاریخمصرف تروریستها و تروریسم، رو به پایان و افول است.